آنگه که ندا کرد علی عشــــــق به گوشم

دردایرۀ عشق به معراج توکوشم

تا جلوۀ روشنگرحق درنظرآمد

عقل از سرمن رفت همــــــــــه طاقت و هوشم

از نور رخش جمع ملائک به طوافند

دیوانه نی یم کز دم او مست خروشم

بیرون شده زاهد مگر از خانقه عشق

من فخرازاین راه به زاهد نفروشم

غارت شده این دل ز خیال شه مردان

زان از تب عشقش به سرو پا همه جوشم

تا محرم اسرار خدا فاطمه آمد

من در گذر عشق علی خانه به دوشم

از عشق علی چون من دیوانه کسی نیست

ویران شود عالم اگر از دل بخروشم

مولا که بود ساقی کوثر چو دهد می

یک قطره از این می به جهانی نفروشم

زان بادۀ عشقی که مرا ساقی جان داد

دیگر ز کف هیچکسی باده ننوشم

وصف تو که کار من و مانیست علی جان

باشد که در این راه پی وصل تو کوشم

شد نقش به لوح دل من نام تو مولا

دیگرنبود نام کسی شاد به گوشم

مجنون شده قیس از نگه لیلی طناز

مجنون تو لیلا من و از گفته خموشم



امتیاز بدهید :

| امتیاز : 4
موضوع : | بازدید : 579
برچسب ها :

تاريخ : شنبه 6 ارديبهشت 1393 | 2:03 | نویسنده : لیلاصادق محمدی |