ساقی می سیاه

متن مرتبط با «گل های بی نشان، گل، نشان، دلتنگ، بی قرار،پیچیده، فضا،گلاب،انقلاب،غربت،پروانه،صف،فرشته ها،معراج» در سایت ساقی می سیاه نوشته شده است

گل ایمان

  • شاید از دیدن گل لحظه ای فکر کنیم که لطافت زیباست آنقدر مست هوائیم که بی خود شده ایم سخت بیمار شدیم شبهی مانده زما کاش می شد که دمی برهیم از همه ی حادثه ها وچنان مست دعایی که به پرواز رسیم گل ایمان که شکفت همه جا جای خداست ,گل ایمان، ایمان، لحظه ای، فکر،لطافت، بیمار،سخت بیمار، مسخ، شبحی، کاش، برهیم، حادثه ها،مست دعا، مست، پرواز، جای خدا ...ادامه مطلب

  • گلهای بی نشان

  • پیچیده در فضا بوی گل وگلاب بر شانه های شهر گلهای انقلاب ازغربت آمدند دلتنگ و بی قرار پروانه ها به صف برگرد هرمزار حـــالا فرشــته ها بر بالــــهایشــان مـعراج می برند گلـهای بی نشان ,گل های بی نشان، گل، نشان، دلتنگ، بی قرار،پیچیده، فضا،گلاب،انقلاب،غربت،پروانه،صف،فرشته ها،معراج ...ادامه مطلب

  • فمینیست، رقابتی نا سالم در بین زنان و مردان

  • جایگاه واقعی زن و مرد در این جهــــان هستی کجاست؟...جایگاه درست زن و مرد در جامعه انســـانی،و زندگی مشترک کجاست؟ افرادی که به خداوند اعتــــماد دارند و از قرآن استمداد می جویند، جایگاه مشخص و زندگی هدفمـــندی دارند،با گام هایی استوار در جادۀ زندگی قدم می نهند و  همســـــفر خود را با وجود ناملایمات، مشکلات و حوادث همــــراهی کرده و با عشـــق و ایمـــان نواقص یکدیگر را به کمالات مبدل ساخته؛ جامعــه را به سمت سعـــادتی متعـــــالی و انســانی سوق می دهند. مشــــکل از آنجایی شروع می شود که انســـــان از جایگاهی که خــــداوند برای زن و مرد مشخص کرده خارج شوند دیگرنمی توانند  در کنارهم احســـــاس خوشبختی کرده ومایۀ آرامش یکدیگر شوند وبرای دستیـــابی به خوشبــــختی های کاذب و لذت های زود گذر پیرو الگو ســــازی های نادرست جوامع بشــری (غربی) دست به رقابتی خطــــــرناک می زنند که موجب انحــــــطاط و سـردر گمی شخصیتی و خانوادگی شده و جامعه رابه ســقوطی درناک محکوم می کند. این موضوع مورد توجه سیاست گذاری و تولیـدات شبکه ماهواره ای شده و با ترویج فمینیســـم و ایجاد حس رقابت در زنان و مردان غیر مستقیم و مستقیم؛ در سریالها و فیلم به آنها آموزش می دهد. مرد را تنـــــها به اندازۀ موجودی که پاسخ گوی نیاز های جنسی زن باشدپایین کشیده و این رقابت ناسالم را به اندازه ای تقویت کرده اند که توقع چند همســـری برای زنان را حقی معقولانه به شمار آورند. در شبکه های ماهـــواره ای به شدت تأکــــــید می شود که در یک زندگی مشترک،زن و مرد رفیق هم نیستند بلکه رقیب یکدیگرند که اگر غافل شده وکوتاه بیایند از غافله عقب افتاده و قافیه را باخته اند. زن و مردی که با این دید در زندگی مشترک به دنبال امتیاز گرفتن از یکدیگراست،چطور می توانند احساس آرامش کرده و خوشبختی را تجربه کنند؟؟؟...به سر ثمرۀ این زندگی و جامعه چه خواهد آمد؟؟؟   ,فمینیسم،ترویج،رقابت،ناسالم،امتیاز،جایگاه،خداوند،قرآن،ناملایمات،عشق،ایمان،مشکلات،خوشبختی،سعادت،مشترک،زندگی،کجاست،متعالی،نواقص،کمال،ماهواره،شبکه،سقوط،انحطات ...ادامه مطلب

  • یادداشت های خاکستری

  •   احساس خفگی میکنم.داغم.گیج گیج...احساس می کنم زیر این همه فشارواسترس دارم له می شوم. مدت هاست چیزی در گلویم گیر کرده، دارد خفه ام می کند. شاید بشود با چنـــد قطره اشک تا رسیدن بغض کال سر و تهش را هم آورد.نه،فکر نکنم این بار، با چندقطره مشکلی حل شود. زار می زنم تا سبک شوم،گاهی کاربه جا هم ختم نمی شود. احساس می کنم باید با کسی حرف بزنم، دردو دل کنم.همه جا را می گردم تا گوشی برای شنیدن پیدا کنم؛ گوشی برای شنیدن،...فقط شـنیدن ، نه قضاوت کردن...نه برای باز جویی. گوشی که فقط گوش باشد نه چشم،تا زیر نگاه سنگینش کوچک شوم. پیدا که شد، حرف هایم را که زدم ...خالی می شوم؛دلم آرام می شود؛ تازه عقلم به کار می افتد؛وجدانم بیدار می شود و می گوید کجای کارم گیر دارد. با خودم صادق هستم، قبولش دارم، کسی صادق تر از وجدان آدم پیدا نمی شود...حالا که گیر کارم را پیدا کرده ام، ســـعی می کنم مشکلم را حل کنم .هرچقدر هم سخت باشد مهــم نیست...من قدرتش را دارم. سبک می شوم، آنقدر سبک که با نسیمی اوج می گیــــرم و می روم بالا...آنقدر بالاکه وقتی دستم را بلند می کنم،دستـم میرسد به سقف آسمان و فقط خداست که دستم را می گیرد. می ترسم روزی برسد که در این بلوشور روزگار،توی این دنیای هزار چهره وجدانم را گـم کنم. وجدان آدم که گم شد، دیگر دل و زبانش با هم یکی نیست. دیگر با خودش صادق نیست. زبان چیزدیگری می گوید، دل چیز دیگری می خواهد. کم کم خودت را گم میکنی. یا باید شرمنــده ی زبانت باشی، یا به دلت دروغ بگویی. حالا دیگر برای خودت هم غریبـــــه ای. نم نم از خودت فاصله گرفتی وخودت را گم کرده ای. نه،...نمی گذارم این اتفاق بیفتد. دفتـری را از کشوی میزم ، درمی آورم. ورق می زنم.می روم ســـــــطر اول.می خواهم بنویسم به نام خدا...منصـــــرف می شوم،...شـرم می کنم اشتباهاتم را زیرش بنویسم. ازخودم می پرسم، این همه حیـــــــا ازکجاست؟چطور موقع انجامش نبود؟!... سرسطر می نویسم؛ یادداشت های خاکستری ... ,یادداشت، خاکستری، خاکستر، ورق، احساس،احساس خفگی،گیج، فشار،استرس،گلو،گیر،بغض،گریه،مشکل، مشکلی،کال،سر،ته،چند،قطره، قطره اشک،رسیدن،وجدان،صادق، قبول،گوش،گوشی،چشم،قضاوتپیدا،بازجویی،سنگینش،دردو دل،سخت،قدرت،قدرتش،می ترسم،روزی،گم،آدم،دل،زبان،دیگر،یکی،نیست،می پرسم،سرسطر،حیا،شرم،خدا،به نامخدا ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها